۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

برای دخترم عســل...





مدتی بود که دیگر حوصله نوشتن نداشتم. راستش بعد از انتخابات برای نفس کشیدن هم حوصله ندارم و چندین بار خدا را بخاطر غیر ارادی بودن این موهبت شکر کرده ام...
اما امروز فرصتی دست داد تا دوباره بنویسم.
می دانم که دیگر کسی فرصت خواندن چرندیات من را ندارد. این روزها آدم های بی حوصله مثل خودم زیاد می بینم. اما از این به بعد من برای یک نفر می نویسم...
یک نفر که هنوز به دنیا نیامده
برای دخترم...
من هنوز ازدواج نکرده ام. نه اینکه نخواهم، دست کم یک سالی هست که این نیاز را پررنگ تر از همیشه در خودم احساس می کنم اما مشکلاتی بر سر راهم قرار گرفته که نیل به این هدف را دشوار کرده...
از خستگی هایم از تنهایی که بگذرم عمده نگرانی ام از دست دادن فرصت هایی است که تکرار نمی شوند. زمان هایی که با برخورداری از نشاط جوانی باید برای همسر و فرزندم هزینه شوند این روزها به سرعت در حال نابود شدن هستند...
به آدمی می مانم که ته جیبش سوراخ است و در جیبش بسته!
جیب عمرش...

برای همین است که می نویسم. اگر دخترم امروز نیست که برایش حرف بزنم می نویسم تا روزی بخواند. بخواند و بداند که من منتظر آمدنش بودم.
بداند که در روزهایی که او هرگز به من فکر نمی کرد من دل تنگش بودم...
و به او نیاز داشتم
که با من حرف بزند
و با او حرف بزنم...
و...

برای دخترم می نویسم...
برای دخترم عسل!
می دانم که اینجا جای امنی نیست...
اما مطمئنم که به ذائقه دخترم - هرچه باشد- نزدیک تر است.
و امیدوارم که روزی این رویا رنگ واقعیت به خود بگیرد...

محرم سال 1431 قمری بود و دیماه 1388 شمسی!
یک روز قبل از تاسوعای حسینی
ومن در بیمارستان شیفت بودم...

۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

معاشقه با وزير معزول!!!




به گزارش ایلنا همايش تجليل از 2 هزار پيشكسوت و رزمنده بسيجي وزارت نيرو به مناسبت هفته دفاع مقدس برگزار شد و در اين مراسم از تعدادي رزمندگان دوران دفاع مقدس تقدير به عمل آمد. همچنين از پرويز فتاح به پاس خدمات چهار ساله وي در وزارت نيرو با اهدا لوح تقدير شد.

فتاح در اين مراسم طي سخناني ضمن بيان اينكه مقام، پست و جايگاه براي انسان‌ها ماندگار نخواهد بود گفت: پست و جايگاه براي كسي كه در مسير امامان باشد ارزشي ندارد و هرگز نگران از دست رفتن جايگاه و مقام خود نخواهد بود.وي همچنين به شرح دعوت مجدد رئيس‌جمهوري از وي براي حضور در هيات دولت پرداخت و گفت: بعد ازوزارت خيلي به من پيشنهاد شد ولي من گفتم نه و مي‌خواهم همين راه را ادامه بدهم. آقاي رئيس‌جمهور وقتي به سفر نيويورك مي‌رفت از داخل هواپيما به من زنگ زد و نزديك به 15 دقيقه با هم صحبت كرديم.


فتاح ادامه داد: احمدي‌نژاد در اين گفت‌وگو به من گفت كه آقاي فتاح مي‌داني كه من تو را چقدر دوست دارم گفتم بله مي‌دانم و سپس وي ادامه داد مي‌خواهم در دولت بماني كه من در پاسخ به او گفتم اين راهي است كه رقم خورده پس اجازه بدهيد ما در همين مسير برويم.


وي افزود: اين مكالمه به پايان رسيد اما يك ساعت بعد پيغامي به من رسيد كه اين پيغام از سوي رئيس‌جمهور به خلبان پرواز از خلبان پرواز به برج مراقبت و از برج مراقبت به دفتر رياست‌جمهوري و سپس به من رسيد. رئيس‌جمهور در آن پيغام گفته بود كه آقاي فتاح دوست داريم بماني كه من مجددا گفتم دوست دارم كه در اين ميدان باشم...

۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

روایت ایرنایی!






خبرگزاری محترم ایرنا در گزارشی درباره نحوه برخورد تظاهرکنندگان با موسوی و کروبی نوشت: «مردم به خودروی میرحسین در راهپیمایی آسیب زدند». و نوشت: «محافظ کروبی گاز اشک‌آور پرت کرد».
اگر اوضاع همین‌طور پیش برود احتمالاً گزارش ایرنا در چهار سال آینده از راهپیمایی‌های روز قدس چنین خواهد بود.

سال اول
میرحسین موسوی که با خودروی شخصی‌اش در میان تظاهرکنندگان حضور پیدا کرده بود تا با خودرو به آنها بزند، وقتی دید موفق نمی‌شود با پراید از روی مردم رد بشود، دستی خودروش را کشید. کتش را
در آورد و با قفل فرمان به جان تظاهرکنندگان افتاد. مهدی کروبی هم نعلینش را در آورده بود و با آن توی دهن یک یک تظاهرکنندگان می‌زد.

سال دوم
میرحسین موسوی که طی سال گذشته به فراگیری فنون رزمی فول‌کنتاکت جوجیتسو پرداخته در روز قدس با قمه به میان تظاهرکنندگان آمد و همه را خط خطی کرد. کروبی هم پول‌هایی را که از شهرام جزایری گرفته بود به راکی و بروس‌لی و ترمیناتور و فرانکی و جومونگ داده بود و آنها را برای دعوا با خودش به تظاهرات آورده بود. اگر بچه‌های پایین نبودند، اوضاع خیلی خراب‌تر از این که هست می‌شد.

سال سوم
میرحسین موسوی و مهدی کروبی که در سال گذشته با استفاده از انواع سلاح‌های سرد و گرم و ولرم به صورت شبانه‌روزی به جان مردم افتاده‌اند و نصف بیشتر مردم حتی طرفداران خودشان را کشته‌اند، امسال نیز همزمان با روز قدس به میان تظاهرکنندگان آمدند و طی یک اقدام ضد بشری، الباقی مردم ایران را هم کشتند، بعد با کمال خونسردی در حالی که از نظر عمودی تا کمر در خون مردم بودند، به خانه‌هایشان برگشتند.

سال چهارم
دیروز همزمان با راهپیمایی روز قدس باز هم میرحسین موسوی و مهدی کروبی به خیابان‌های شهر آمدند. این دو در حالی که تا دندان مسلح بودند در میدان انقلاب یکدیگر را ملاقات کردند. شهر خالی از سکنه را سکوتی محض فرا‌گرفته بود. باد خس و خاشاک را با زوزه‌ای عجیب جا به جا می‌کرد. یک بوته خشک خار در طول خیابان روی زمین قل می‌خورد. آن دو اسب‌هایشان را جلوی کافه بسته بودند و حالا در چشمان هم نگاه می‌کردند. باد تابلوی کافه را تکان می‌داد و صدای جیر جیر یکنواختی به گوش می‌رسید. این صدا در موسیقی «خوب، بد، زشت» ساخته انیور موریکونه گم می‌شد. هیچ کدام از دو مرد مسلح تکان نمی‌خوردند. سگ لاغر لنگی زوزه کشان از کنار آن دو گذشت و دور شد. آنها هنوز به هم چشم دوخته بودند.
کروبی: هی! میرحسین واسه چی اومدی توی خیابون؟
موسوی: ببین میتی! صد دفه گفتم تو باید از سر راه من بری کنار!
کروبی: هه! بشین بینیم بابا! تکون بخوری سوراخ سوراخت می‌کنم.
موسوی: اگه راست می‌گی اسلحه را کنار بذار. مث مرد بجنگ.
کروبی: باشه.
هر دو مرد سلاح‌هایشان را کنار می‌گذارند. هر کدام به اندازه یک وانت نیسان سلاح بغل دستشان تلنبار می‌کنند.
بعد به جان هم می‌افتند. گرد و خاک بلند می‌شود. دیگر نمی‌شود چیزی دید.

به قلم شهرام شکیبا
پ ن: کاریکاتور مرتبط هست اما نه خیلی!

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

بعد از چند روز...

دو سه روزی هست که میخوام بنویسم و نمیشه
میخواستم از بیانه میرحسین بنویسم و از شخصیت و کاریزمای رهبری که این روزها در قامت او به غایت عیان است...
از سنجیده بودن رفتارها، گفته ها و اظهار نظرهایش و اینکه به جرات می توان گفت هر آنچه لازم است را می گوید بدون هیچ کم و کاست و حشو و ناراستی...
از رفتارهای نابخردانه حضرات در لغو کردن مراسمات و سانسور کردن سخنرانی ها...
از اظهارات مصداق "یبوست در تفکر و اسهال در کلام" دکتر...
از افطاری ای که برگزار شد تا به عده زیادی از ایرانی ها بگویند خائن و بخندند به مردمی که صادقانه نوشتند موسوی و خوانده شد...
و از خیلی چیزهای دیگر.
اما رمقی برای نگارش نمانده.
راستش احساس می کنم تا الان داغ بودم و دردهایی که از انتخابات بر جانم نشسته بوده این روزها بیشتر خودنمایی می کند.
دیگر حوصله خندیدن به گاف های حضرات را هم ندارم...
بگذار بجای همه اینها شعر شفیعی کدکنی را بیاورم...
چه خوب گفت:

پيش از شما
بسان شما
بی شمارها
با تار عنكبوت
نوشتند روی باد
« كاين دولت خجسته جاويد زنده باد »

شب های قدر یاران دربندمان را فراموش نکنیم...

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

حاشیه های رای اعتماد!

همان گونه که انتظار داشتیم بیشتر وزرا از مجلس رای اعتماد گرفتند.

تنها سه گزینه ماند...

دو خانم که از اول هم پیدا بود که طعمه اند!

و علی آبادی که که بلیت بخت آزمایی احمدی نژاد بود...

در این میانه رای ناپلئونی محرابیان و میرکاظمی جالب به نظر می رسد...
حاشیه ها:
روز پنجشنبه مراسم رای گیری بصورت مستقیم از تلویزیون پخش می شد. در حالیکه وزرا در حال ریختن آراء خود به صندوق ها بودند میکروفون لاریجانی روشن مانده بود و برخی از شوخی های او بطور مستقیم پخش شد...

از جمله:
- آقا اگه کسی بگه تقلب شده می فرستیمش کهریزک!

- آقایون حواسشون باشه که زمان رای گیری تمدید نمیشه! بعد اعتراض نکنید...

- برای مناطق صعب العبور صندوق سیار بفرستید...


لاریجانی آدم زیرکی است و همه حرف هایش دو پهلوست.
می دانید که:
او اولین کسی بود که عصر جمعه 22 خرداد به مهندس موسوی تبریک گفت!

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

نقل و نبات است ...


اینقدر سخنرانی های رییس جمهور جذاب و پر از سوژه های طنزه که من تصمیم گرفتم از این به بعد یک طبقه بندی جدا در موضوعات وبلاگم به این امر اختصاص بدم.

دیروز جمعه ششم شهریور 88 دکتر برای ایراد سخنرانی پیش از خطبه ها به نماز جمعه رفت.
البته برای اینکه جمع دوستان جمع باشد امام جمعه جدید که به گردن دکتر سمت استادی اخلاق را نیز دارد هم برای خواندن خطبه ها انتخاب شده بود!



در ابتدا چند برش با مزه از سخنان نمکین دکتر...




- وزیرخارجه یکی از کشورهای دوست به من پیغام داد که با وزیرخارجه استعمار پیر دیدار داشته و به او گفته چرا در انتخابات ایران دخالت می‌کنید؟ وزیرخارجه انگلیس به او گفته است این بار کارمان درست است و نتیجه خواهیم گرفت. وزیرخارجه این کشور دوست به وزیر خارجه انگلیس گفته است شما ایران و نظام ولایت در آن را نشناخته‌اید.

(احتمالا وزیر خارجه کشور دوست اصولگرا بوده چون ادبیاتش کلی ولایت مدارانه است!!!)

- انتظار دارم در برابر توطئه مستکبران که مي خواهند دولت را ضعيف و ناتوان جلوه دهند و عرصه هاي جهاني رابراي ما محدود وتنگ کنند با همدلي و راي قاطع اجازه دهند دولتي منسجم و کارآمد و مقتدر بر سر کار آيد و در برابر همه مستکبران بايستد.

- خواهش برادرانه و متواضعانه من از مجلس شوراي اسلامي اين است که به برادر و دوست خود اعتماد کنند و کارآمدي کابينه را به من بسپارند زيرا مي خواهم کابينه اي قوي ، همدل و هماهنگ باشد و نمايندگان مجلس، صلاحيت هاي عمومي را بررسي کنند و همانند اعتبارنامه هاي نمايندگان، اصل را بر اعتماد بگذارند.

- عده‌ای از الان به فکر انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هستند. این بحث‌ها باعث معطل شدن کارها می‌شود و نباید فضای کشور درگیر فضاسازی بی‌حاصل شود.

(گفتنی است تنها فردی که انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را مطرح کرد مشایی بود که در سایت خود نوشت عده‌ای نمی خواهند بگذارند من رئیس‌جمهور یازدهم بشوم و به همین دلیل علیه من تبلیغ می‌کنند!!!)

- احمدي نژاد گفت: اين يعني چه؟ يعني اگر اراده يک ملت عليه خواسته آنها بود آنها ناراحت و عصباني مي شوند که پاسخ ما به آنها يک کلمه بيشتر نيست و مي گوييم عصباني باشيد و از اين عصبانيت بميريد.

(نمیدونم حال پسر دکتر بهشتی وقتی که جمله پدرش از دهان دکتری مثل الف.ن شنیده می شد چی بود؟!)

- حوادث بدي اتفاق افتاد جمعي از مردم آسيب ديدند حوادث بسيار تلخ بود، عده اي به کوي دانشگاه حمله و کارهاي زشتي کردند، در برخي بازداشتگاهها اقدامات زشتي انجام شد، مي خواهم اعلام کنم اين کارهايي که در کوي دانشگاه و بازداشتگاه و امثال اين انجام شد اينها هم اجزاي سناريوي دشمن بود، اينها به دست وابستگان به جريان براندازي انجام شد.

(برانداز اینجا! برانداز اونجا! برانداز همه جا!
براندازان، براندازان را شکنجه می کنند...
پیدا کنید پرتغال خر را !)



و اما اولین سخنان صدیقی در نماز جمعه که ناخودآگاه مرا به یاد مایلی کهن انداخت...
جملات وی چندین با در خطبه ها نا تمام ماند! (می تونید خودتون ببینید...)
انگار همه موضوعات فرعی بودند و او صرفا آمده بود که به مجلس بگوید دو راه بیشتر ندارید:
یا رای اعتماد یا رای اعتماد!!!
چند فراز از سخنان او را از نظر می گذرانیم...




- امام جمعه موقت تهران از همگان خواست دست به دست هم دهند تا رييس جمهوري را که با تنفيذ مقام معظم رهبري، در سنگر خدمت استقرار يافته ، هرچه زودتر کابينه خود را تشکيل دهد.

- بايد براي پيشبرد آرمان هاي نظام،‌هر چه زودتر ، رييس جمهوري را تجهيز کرد.


- وي با اشاره به معرفي وزراي پيشنهادي از سوي رييس جمهوري به مجلس گفت: ايشان به نظرشان وزرايي صالح رسيده و به مجلس معرفي کرده اند. انتظار است مجلس ولايي ، مردمي و اخلاقي هر چه زودتر موجب تشکيل کابينه شود تا کارها پيش رود.

- امام جمعه جديد موقت تهران گفت: کابينه بايد مثل خود آقاي رييس جمهور که پرتلاش و بيقرار در خدمت است، بدود.


- صديقي از مجلس خواست هر چه زودتر، در نهايت صفا و دوستي و در خور ملتي که هيچ وقت کم نگذاشتند،موجب تکميل و تشکيل کابينه و دولت شود تا کارها پيش برود.





راستی ما الان به جهان (البته آن قسمتی از جهان که مهم است!) تکنولوژی انتخاباتی صادر می کنیم!
اینم شاهد: قطع پیامک به دلیل انتخابات در گینه

۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

من مهمم، چرا نمی فهمین!

وای که بریدم از خنده...
وزير پيشنهادي آموزش و پرورش با تكذيب اخبار منتشره در خصوص فعاليت وي در ستاد انتخاباتي موسوي گفت كه طرح اين شايعه در راستاي اختلاف افكني در جبهه اصولگرايان صورت گرفته است.

البته این یک اقدام در جهت جلب توجه دیگران و افزایش رزومه خبری است
وگرنه حتی بزهای افغانی که امروز گوشت شان بعنوان گوسفند ایرانی در بازار عرضه می شوند هم می دانند
کسی که در ستاد موسوی فعالیت داشته از سوی احمدی نژاد به عنوان وزیر معرفی نمی شود!!!
چه رسد به انسان ها!

راه سبز امید (پست مشترک2)


۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

هلو می رود، استخر می آید!

سخنرانی های احمدی نژاد مثل سریال های طنزه ...
من و جمعی از نزدیکان بیشتر اوقات برای شنیدن این سخنرانی ها دور هم جمع میشیم!
خیلی باحاله، یه بار امتحان کنید...
برای مثال در سخنرانی 5 شنبه شب گذشته رییس جمهور چند جا صدای خنده جمع ما اوج گرفت...
امروز پس از گذشت حدود یک هفته هنوز پیامک های مرتبط می رسند...
با هم مرور می کنیم:

بزرگترین دلیل برای انتخاب وزیران زن:
- در بعضی جلسات مجلس و دولت بعضیا لطیفه میگن، شوخی میکنن! در حالیکه تو همون جلسه وقتی یه خانم حضور داشته باشه جلسه رسمی میشه!


دلیل انتخاب وزیر زن برای وزارت بهداشت:
- زنان در کشور ما خیلی مظلومند، مثلا مادرای ما وقتی مریضن نمیگن!
- ما باید به سلامت روانی زنان بیشتر اهمیت بدیم.
- این خانم هم متخصص بیماری های زنانه و به بیماری های زنان احاطه کامل داره...
(تذکر: بیماری های زنان آن دسته بیماری هایی است که به جنسیت زنان برمی گردد!)


ادبیات دلجویی از وزیران مخلوع:
- لنکرانی مثل هلوست و آدم می خواد بخوردش!


دلیل انتخاب استخر (ببخشید) وزیر آموزش و پرورش:
- با ایشان چهار، پنج جلسه گذاشتم و متوجه شدم ایشان از عمق کافی برخوردار است!

۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

گاف احمدی‌نژاد و محرابيان در ماجرای كشتي‌سازی


در حالیکه احمدی نژاد در فیلم تبلیغاتی خود مدعی شده بود در زمان دولت وی در مجتمع کشتی سازی پنج کشتی ساخته شده است روز پنجشنبه در میان تبلیغات بسیار اولین کشتی ساخته شده توسط این کارخانه برای تست اولیه به آب انداخته شد !


به گزارش سلام در حالیکه این کشتی در صحنه یی از فیلم تبلیغاتی محمود احمدی نژاد، در دوران رقابتهای انتخاباتی هیات دولت نمایش داده می شد که وی از وزیر صنایع درباره میزان پیشرفت ساخت کشتی ها می پرسد و وقتی وی از مناسب بودن اوضاع خبر می دهد، با عتاب احمدی نژاد روبه رو می شود که می گوید؛ حتماً همین دو سه ساعته درست شده است؟
در پلان بعدی شمقدری درباره سرنوشت این کشتی ها می پرسد که پاسخ می شنود؛ در دولت قبل روند کار پیشرفتی نداشت، اما ما قرارداد را با تولید داخل بستیم و کار ساخت پنج کشتی هم به پایان رسیده است.
قرارداد ساخت این کشتی ها در سال ۷۹ و در دولت آقای خاتمی منعقد شده بود اما در دولت آقای احمدی نژاد دهها فروند کشتی توسط شرکت ملی نفتکش و کشتیرانی جمهوری اسلامی با هزینه بالای ۲ میلیارد دلار از کشور چین و کره خریداری شد.



راستی یادتون نره!
زنگ موبایل همراهان «راه سبز امید» در ماه رمضان
با افتخار تمام: صدای شور انگیز خسروی آواز ایران

استاد محمد رضا شجریان

هفته دولت


من توی دهن این دولت می زنم!

امام خمینی

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

کابینه دهم؛ مظهر قدرشناسی دولت کودتا!

یک دست و یک صدا، پیش بسوی زیمباوه اسلامی!


بالاخره کابینه پیشنهادی دهم معرفی شد. در یک نگاه بارزترین ویژگی های اعضای این کابینه به شرح ذیل است:
1. عضویت در سپاه پاسداران (یا همان اهرم فشار کودتا)
2. مدیریت و فرماندهی کودتا (به نحوی که همه معاونان وزارت کشور یا همان فرماندهان مقر کودتا، وزیر شدند!)
3. عضویت در حلقه معروف ارومیه (اردبیل) و همراهی با رییس دولت از دانشگاه علم و صنعت، استانداری اردبیل تا شهرداری تهران و سوگلی ها
4. بانوان سر براه

با هم مرور می کنیم...


الف) پاسداران هیئت دولت
*وزارت كشور: مصطفي محمدنجار

محمدنجار كه داراي مدرك مهندسي مكانيك در رشته طراحي جامدات و فوق ليسانس در رشته مديريت اجرايي با گرايش مديريت استراتژيك است، پيش از آنكه در دولت نهم به عنوان وزير دفاع منصوب شود، فعاليتهاي متعدد مديريتي در سپاه پاسداران و وزارت دفاع داشته است.

* وزارت نفت: سيدمسعود ميركاظمي
ميركاظمي كه داراي دكتراي مهندسي صنايع از دانشگاه تربيت مدرس است، در دولت نهم وزير بازرگاني بود و پيش از آن نيز رئيس دانشگاه شاهد و رئيس مركز مطالعات بنيادي سپاه از جمله سوابق وي است.

* وزارت اطلاعات: حیدر مصلحي
حيدر مصلحي نماينده ولي فقيه در نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي مقاومت بسيج و مشاور رياست سازمان تبليغات اسلامي از جمله سوابق مديريتي و اجرايي را در كارنامه خود دارد. وي همچنين به مدت بيست سال تحصيلات حوزوي داشته و اولين مشاور احمدي نژاد در امور روحانيون بوده است. مصلحي همچنين مشاور و نماينده او در دانشگاه مذاهب اسلامي است. وي اكنون نيز نمايندگي ولي‌فقيه و سرپرستي سازمان اوقاف و امور خيريه را بر عهده دارد.

* وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح: احمد وحيدي
وحيدي كه در دولت نهم جانشين وزير دفاع بوده و با حكمي از سوي رئيس جمهور به عنوان نماينده نيروهاي مسلح در تدوين برنامه پنجم منصوب شده بود، در دوران وزارت دفاعي شمخاني معاونت طرح و برنامه اين وزارتخانه را بر عهده داشت.

* وزارت رفاه: آجرلو
فاطمه آجرلو كه در حال حاضر نماينده مردم كرج، اشتهارد و آسارا در مجلس شوراي اسلامي است، در گذشته پرستار سپاه پاسداران، عضويت افتخاري سپاه در زمان جنگ تحميلي، مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج، مسئول بسيج دانشجويي خواهران استان تهران بوده است.


ب) اعضای حلقه اردبیل
* وزارت نيرو: محمد علي‌آبادي
علي‌آبادي كه داراي مهندسي عمران است، معاون عمراني شهردار سابق تهران بود و در دولت نهم نيز معاونت رئيس‌جمهور و رياست سازمان تربيت بدني را بر عهده داشت.

* وزارت صنايع: علی اکبر محرابيان
علي اكبر محرابيان گزينه نهايي محمود احمدي نژاد ، مدرك مهندسي عمران خود را از دانشگاه علم و صنعت تهران اخذ كرد. محرابيان مديرعامل شركت‌هاي شهروند شهرداری تهران و رفاه اردبیل، رئيس موسسه عمران استان اردبيل ،نماينده رئيس جمهور در ستاد تبصره 13، رئيس سازمان عمران و مشاور محمود احمدي نژاد نيز بوده است. وی کتابی علمی را بصورت مشترک با احمدی نژاد تالیف کرده است!

* وزارت راه و ترابري: حميد بهبهاني
بهبهاني كه داراي دكتراي تخصصي عمران با گرايش حمل و نقل و ترافيك از دانشگاه كينزول فلوريدا است، در دولت نهم پس از رحمتي به عنوان وزير راه منصوب شد و پيش از آن نيز به عنوان معاون برنامه‌ريزي و اقتصاد حمل و نقل در همين وزارتخانه مشغول بكار بوده است. او استاد راهنمای احمدی نژاد در دانشگاه بوده است!

ج) مدیران کودتا (معاونان وزارت کشور در زمان کودتا)
* وزارت مسكن و شهرسازي: علي نيكزاد
نيكزاد كه داراي كارشناسي ارشد عمران است در دولت نهم معاون عمراني وزير كشور ، رئيس سازمان شهرداري‌ها و استاندار اردبيل بود و پيش از آن نيز در دولت هشتم معاونت عمراني استانداري لرستان را بر عهده داشت.

* وزارت جهاد كشاورزي: حبيب‌الله بوربور
(بوربور كه در دولت نهم مدتي به عنوان معاون عمراني وزارت كشور و پس از آن نيز در همين معاونت مشغول به كار بوده است، پيش از آن نيز رياست سازمان نوسازي مدارس و معاونت عمراني آموزش و پرورش را بر عهده داشت.

* وزارت علوم تحقيقات و فناوري: كامران دانشجو
دانشجو كه داراي دكتراي مكانيك با گرايش هوافضا است، پيش از اين در دولت نهم قائم مقام و معاون سياسي وزارت كشور، رئيس ستاد انتخابات كشور و استاندار تهران بوده است.

د) بانوان سربراه و درس خوان
مرضيه وحيددستجردي دانش آموخته رشته پزشكي دانشكده پزشكي دانشگاه تهران برای وزارت بهداشت و سوسن كشاورز داراي دكتراي فلسفه تعليم و تربيت برای آموزش و پرورش در این دسته طبقه بندی می‌شوند!

در این میان خبری از اعضای شاخ کابینه نهم مثل لنکرانی و سعیدی کیا و جهرمی نیست!
همچنین ظاهرا احمدی نژاد هنوز از حسینی در وزارت اقتصاد خسته نشده است!
همچنین ظاهرا محصولی و فتاح از اعضای اصلی حلقه اردبیل با حقوق وزیری نمی توانند سر کند و به کارهای اقتصادی خود بازمی گردند!

پ.ن1: محض اطلاع به عرض میرسد که همه این اطلاعات از خبرگزاری دولتی فارس استخراج شده است!

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

گرفتگی رگ غیرت دکترولایتی!

دیروز از رسانه دولتی در بخش خبر کیهانی یا همان 20:30 گزارشی از اجلاس سالانه انجمن های اسلامی مستقل پخش شد که در آن ولایتی که همه آنچه از شهرت در کوله بارش دارد را مدیون مهندس موسوی است (بخاطر انتخابش به عنوان وزیر امورخارجه)، میرحسین را به بی غیرتی متهم می کرد و شاکی بود که چرا وقتی اوباما می گوید ما دوست داریم موسوی رای بیاورد، موسوی واکنش نشان نمی دهد!!
در اینجا چند تا نکته را باید به ایشان تذکر داد؛ و البته بعید است در این حال و روز ناخوش بفهمند:

1. برادر غیرتمند!
خوب بود پیش از اینکه بی خود دیگ غیرت خود را به جوش بیندازید، بیانیه های موسوی را مطالعه می کردید. همان روزهای اول بود که ایشان گفتند: این نهضت سبز هیچ ارتباطی با بیگانگان ندارد.
البته این موضوع تا بحال چندین بار به انحا مختلف از سوی ایشان مورد تاکید بوده است...


البته مهندس موسوی مثل دکتر احمدی نژاد در تفکر یبوست و در کلام اسهال ندارد و می داند که:
در چنین مواردی مواضع مشخص است و یک تاکید کلی کافی است و نیازی به ماجراجویی های اضافه نیست...
البته این اظهارات اخیر شما هم می تواند نشانه هایی از همان سندروم یبوست و اسهال باشد!

2. دکتر جان!
احتمالا آنروز که باراک اوباما جواب نامه احمدی نژاد را نداد رگ غیرت جنابعالی بیشتر باید اذیت می شد تا امروز!
البته اینجا این فرضیه مطرح می شود که رگ غیرت شما فصلی است!

یعنی هر از گاهی خون در آن جاری می شود...
به نظر می رسد رگ غیرت شما گرفتگی دارد
شما که دکترید و آشنا دارید یه آنژیو برید بدک نیست...
از ما گفتن و از شما نشنیدن...

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

کاش این روزها را نمی دیدم ...


چند روزی است که حکایت نامه مهدی کروبی نقل محافل شده است.

اعتراف می کنم من خیلی علاقه ای به اظهارات ایشان ندارم. اما این نامه در روزهای گذشته از سوی خیلی های دیگه تایید شدند.

برای مثال امروز روایت مشابهی از این داستان ها را به قلم بابک داد خواندم. (لینک نمی دهم چون می ترسم شما هم به حال و روز من بیفتید...)

من هنوز باور نمی کنم...

یعنی واقعا کار به اینجا رسیده.

همین دیروز در اخبار دیدم که مشاوران اوباما گفته اند اگر روند نزولی محبوبیت او به همین منوال ادامه پیدا کند او به مراقبت های پزشکی نیاز پیدا می کند!!

ما که می گوییم دین داریم آنهم کامل ترین دین...

ما که ادعای اخلاق و مردم سالاری مان جهان را فرا گرفته است...

چرا ککمان نمی گزد...

چرا نمی میریم از این غصه ها.

چرا مسئولان ما هنوز از گل و بلبل حرف می زنند...

خدایا چه خبر شده؟

یعنی احمدی نژاد این همه ارزش دارد که همه مسئولان ین مملکت برای ماندنش از انسانیت خود دست بکشند.


کاش این روزها را نمی دیدم...

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

نظرسنجی آزاد و در عین حال سخت



مهارت های تست زنی...






هفته پیش مسافرتی به اصفهان داشتم.
از خشکی زاینده رود و پل های در حال تخریب آن، از گود برداری متعدد نقاط اصلی شهر برای پروژه مترویی که الان 13 سالگشت جشن کلنگ خود را جشن می گیرد!، از کسادی صنعت توریسم در شهری که روزگاری پاتوق خارجی ها شده بود و امروز معدن کارگران بیکار فصلی است تا خراب شدن اکوسیستم و از بین رفتن صفای اصفهان، زمامداری فرزند ملت می بارید! (از این جمله آخر می توانید – می با – را حذف کنید!)

یکی از روزها در حال قدم زدن در خیابان بودم که از سوی خانمی با قد 5/1 متر و پهنای 1 متر جهت یک نظر سنجی فراخوانده شدم. گفتم برای کجاست؟
گفت: صدا وسیما (البته هیچ نام و نشانی از صدا و سیما در فرم پرسشنامه نبود.)
گفتم: باشه!

سوال اول این بود: به نظر شما اعترافات عاملان اغتشاشات اخیر چقدر در روشن شدن اذهان مردم نقش داشت؟
من باید بین این 4 پاسخ یکی را انتخاب می کردم:
الف:خیلی زیاد ب: زیاد ج: به شرط تداوم زیاد د: به شرط تداوم خیلی زیاد
خیلی سخت بود انتخاب جواب از میان گزینه ها...
جو کنکور مرا گرفت. گفتم اول سوالاتی که مطمئنم جواب بدهم بعد برمی گردم به اونایی که باید فکر کنم...
گفتم سوال بعد را بپرسید اینو آخر جواب میدم...

سوال دوم این بود: رهبری در هنگام تنفیذ رای 24 میلیونی ملت به آقای دکتر احمدی نژاد، فرمودند عده ای از نخبگان در امتحان الاهی انتخابات مردود شدند. به نظر شما منظور ایشان چه کسانی بود؟
الف: میرحسین موسوی ب: مهدی کروبی ج: محمد خاتمی د: اکبر هاشمی رفسنجانی
یاد صحبت‌های معلم سال آخر دبیرستانم افتادم که می گفت باید بهترین و صحیح ترین پاسخ را انتخاب کنی!
هرکدام را که انتخاب می کردم موید عشقم به دکتر احمدی نژاد بود. گفتم سوال بعد را بپرسید اینو آخر جواب میدم...

سوال سوم: به نظر شما نشان دادن اعترافات چقدر در آگاهی بخشی و ارتقا امنیت جامعه موثر است؟
الف: هردو را یکسان بالا می برد ب: آگاهی مردم را بالا می برد ج: امنیت را بالا می برد د: آگاهی را بیشتر از امنیت بالا می برد
از ظاهر تست پیدا بود که باید یه چیزی بالا برود. لذا گزینه ای که بیشتر بالا می برد را انتخاب کردم.
اما وقتی خانم پرسشگر علامت زد منصرف شدم. اما دیر شده بود چون خانم پرسشگر گفت نمیشه دیگه انتخاب کردی...

از سوال چهارم تا سوال بیستم من فقط به سه تا سوال جواب دادم که فقط یکی از اونا تشریحی بود و من تونستم جواب دلخواهم را بدم؛ اونم تعریف موج سبز بود.

احساس می کردم نظر سنجی نیست بلکه یه امتحانه که من هیچی نخوندم...
شک نداشتم که می افتم!

سوال ها که تموم شد خانم پرسشگر سن و مدرک تحصیلی ام را پرسید...
وقتی گفتم 28 سال و فوق لیسانس سری تکان داد و با نهایت تاسف گفت: موفق باشید!

چقدر خجالت کشیدم. از نادانی خودم بدم آمد. چرا من باعث تاسف یک خانم 5/1 متری با 1 متر پهنا شده بودم.
خدایا مراببخش...

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

خونه جدید من!

سلام
از اونجایی که ایران دیگر سرزمینی برای همه ایرانی ها نیست
بلاگستان ایرانی بلاگفا را وداع گفتم
و از این پس اینجا رسانه من است!
اینجا مثل همیشه سبز است...
ضمن اینکه مهمون ناخونده کمتر میاد...